عاشقانه های من

شعرهای عاشقانه،غمگین,خیانت ,بی وفایی,قشنگ,

عاشقانه های من

شعرهای عاشقانه،غمگین,خیانت ,بی وفایی,قشنگ,

دامِ صیّاد کجا.......


دامِ صیّاد کجا؟ مرغِ گرفتار کجا؟


پرِ پروانه کجا؟ شمعِ شبِ تار کجا؟


مسگرِ شوشتری داند و آهنگرِ بلخ


که بدهکار کجا بود و گنهکار کجا؟


زلفِ لیلی به کجا و دلِ مجنون به کجا؟


سرِ سرگشته کجا؟ خالِ لبِ یار کجا؟


عزّتِ مصر کجا؟ یوسف گم گشته کجا؟


سرِ منصور کجا بود و سرِ دار کجا؟


کاخِ خسرو به دَمَن، خیمه ی شیرین در کوه


دلِ دیوانه کجا؟ نرگسِ بیمار کجا؟


من کجا؟ یار کجا؟ باده کجا؟ سبزه کجا؟


لبِ "کیوان" به کجا بود و لبِ یار کجا؟




یوسفِ گمگشته


تا    پیرهنِ      یوسفِ    گمگشته    نباشد

بیناییِ    یعقوب   و   زلیخا شدنی نیست


از قول   من  خسته  به  معشوق  بگویید

جز عشق تو عشقی به دلم جا شدنی نیست


#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

سنجاق قفلی ها

سنجاق قفلی ها را دوست دارم

از همان کودکی دوستشان داشتم

نه اینکه حس نوستالژی باشند ها !  نه !

آنها بانی وصل اند اما خودشان بی وصل میمانند

خم میشوند ؛

 ولی خم به ابرو نمیآورند

زنگ میزنند ؛ کج میشوند ولی خودشان زنگار به دلت نمیزنند ..

تیزند ؛یکرنگ ؛ ساده و بی آلایش..

کاش هیچ وقت سنجاق زندگی گم نشود،

همان سنجاقی که تو را به این زندگی وصلت میکند،

حسی که درون هر آدمی زنده است،

شاید حسی قشنگ باشد از یک دوست

یک همراهی ….

که به تو یاداوری کند امید و زندگی را