دگر از قافیه افتاد،،،،
غزلهای دلم،،،
و شکست از غم غربت ،،،،،
قد و بالای دلم ،،،
دل من،،،،
گوشه نشین گذر چشم تو بود،،،
گذر از کوچه ی دیگر
نکند،،،،،
پای دلم..
دامِ صیّاد کجا؟ مرغِ گرفتار کجا؟
پرِ پروانه کجا؟ شمعِ شبِ تار کجا؟
مسگرِ شوشتری داند و آهنگرِ بلخ
که بدهکار کجا بود و گنهکار کجا؟
زلفِ لیلی به کجا و دلِ مجنون به کجا؟
سرِ سرگشته کجا؟ خالِ لبِ یار کجا؟
عزّتِ مصر کجا؟ یوسف گم گشته کجا؟
سرِ منصور کجا بود و سرِ دار کجا؟
کاخِ خسرو به دَمَن، خیمه ی شیرین در کوه
دلِ دیوانه کجا؟ نرگسِ بیمار کجا؟
من کجا؟ یار کجا؟ باده کجا؟ سبزه کجا؟
لبِ "کیوان" به کجا بود و لبِ یار کجا؟
روزهای "اول"
از"عشق"میگن!!!!
√روزهای"بعدی"
از"عاشق"شدن!!
روزهای"آخرم"
از"تقدیر"???
و"سرنوشت"!!
و"جدایی"??
این.....
"تمام"
حکایت"عشق"
این"روزگاره"!
تا پیرهنِ یوسفِ گمگشته نباشد
بیناییِ یعقوب و زلیخا شدنی نیست
از قول من خسته به معشوق بگویید
جز عشق تو عشقی به دلم جا شدنی نیست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج